روزی شیوانا پیرمعروف یکی ازشاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد! شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دخترموردعلاقه اش به او جواب منفی داد و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است! شاگردگفت که سالهای متمادی عشق دختر رادر قلب خودحفظ کرده بود و با رفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند.شیوانا با تبسم گفت:اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟شاگرد با حیرت گفت:ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟شیوانا با لبخند گفت:چه کسی چنین گفته است؟!تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرارداده است.این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم می تواند به جای دخترک باشد و این آتش عشق را به سمت او بفرستی.بگذار دخترک برود!این عشق رابه سوی دختر دیگری بفرست.مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی!معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد!دخترک اگر رفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد.چه بهتر!بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!
به نام دوست
در این دیار بی کسی
در این سکوت لخظه ها
در این شبهای ارام
در این روزهای پرهیاهو
انگیزه ای برای ماندن نیست
انگیزه ای برای با هم بودن نیست
انگیزه ای برای عاشق ماندن نیست
و انگیزه ای برای عاشق شدن نیست
تو هستی من هستم در یک دنیای خیالی مشترک
ولی در این دنیای خیالی هم همدیگر را گم کرده ایم
من گم شده ام و کسی نیست که پیدایم کند
امیدی به تو نیست تو که سالهاست خود را گم کرده ای
من و تو گم شده ایم کاش اینجا هم مکان خاصی بود برای گم شدگان
تا همدیگر را بیابند و دوباره متولد شوند و انگیزه دوباره زیستن را به هم هدیه دهند.
رها
خدایا به کسانی که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی برتر است
و به آنان که دوست به نام دوست بیاموز که دوست داشتن از عشق برتر است
عشق جوششی یک جانبه است
ن است
عشق غذا تن از عشق برتر است
عشق جوششی یک جانبه است
به معشوق نمی اندیشد که کیست
اما دوست داشتن در روشنایی ریشه می بندد و در زیر نور
سبزاچرا همیشه دروغ ها را باور می کنیم و حقیقت ها را انکار از تمام حرفهای صادقانه ام
دروغی ترینشان را باور کردی انصاف نبود تو مرا ناباورانه خاک کردی
و به باد فراموشی سپردی.
در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن
عشق بینایی را می گرد و دوست داشتن می دهد
عشق لذت جستن اس ؛؛ر ه؛و رها
عشق غذا